چشم هایم را می بندم
تاریکی اوار می شود!
چشم هایم را باز می کنم
روشنایی زیبایی
حسی قشنگی به اسم زندگی!
چشم هایم را می بندم
تاریکی دوباره می اید
حسی مثل ترس
حرفی از جنس مرگ!
ای وای اگر تاریکی بیاید وماندگار شود؟!
پلک هایم را دوباره باز می کنم زندگی دوباره به سراغم می اید
فرصتی کوتاه شاید به اندازه پلک زدنی دوباره!
شاید به اندازه پژمردن یک گل!
شاید به قدر به دست اوردن یک چراغ!
نظرات شما عزیزان: